محل تبلیغات شما



امروز یه جایی تو نت خوندم که : (( برای قرار گرفتن در موقعیت بهتر،
باید افرادی رو از زندگیت حذف و افرادی رو اضافه کنی.به این میگن "لیست قطع و وصل" )).
راستش من از وقتی که با اولین (و تقریبا آخرین) دوست پسرم کات نمودم،
یعنی حدود 5-6 سال پیش،
همیشه با هم حرف میزدیم و به نوعی هر چند خیلی کم هم
گاهی با هم صحبت می کردیم و یا به ندرت همو می دیدیم
خلاصه که، در راستای ادامه تصمیم های بزرگ زندگیم،
تصمیم گرفتم که این رابطه عبث، به درد نخور و بیهوده رو برای همیشه تموم کنم.
به چه درد می خورن آخه این روابط زاید.؟؟؟
روابطی که هیچ سود و ارتقای روحی و به طور کلی هیچ نکته مثبتی ندارن.
روابطی که نه آرامش خاصی بهت میدن و نه از تو انسان بهتری میسازن.
پس جناب ف ف دیگه برو رد کارت.
تو برخلاف نصور خودت، اصلا عوض نشدی.
همون آدم قبلا هایی با همون اخلاقای خوب و بد.
به سلامت.
و خدا نگهدارت. 


امروز با سَجول تو یونی رفتیم پیش استاد
یه کاری باهاش داشت.
منو که دید حالم رو پرسید و گفت چه می کنی؟
منم از قصدم برای شرکت تو آزمون زبان تو آذر ماه گفتم.
گفت آماده ای؟
گفتم بله.برام دعا کنید.
سجول گفت آماده اس.این رفتنیه.!
استاد گفت "خیلی مصمم عه".
شنیدن این کلمه همراه با لبخندی ملیح و دلنشین
اون هم از زبون استاد محبوبم.
قندی در دلم آب کردهااااااااا.
ای به قربان پیراهن سبزت که امروز پوشیده بودی
و بسیار به تو می آمد.


این روزها
روزهای خیلی شلوغی تو زندگی منه.
روزهایی که با کمترین وقت ممکن که دارم
باید برای آزمون زبانم آماده بشم
که آزمون فوق العاده تعیین کننده ای تو آینده منه
بنابراین.طبیعیه که این روزها استرس ها و دل مشغولی های خودشونو دارن.
ولی میون این همه مشغله و دغدغه و استرسی که گاهی میاد و میره؛
دلخوشی ها و نورها هنوز هم هستن.
و من به وضوح میبینمشون و پُر میشم از حس های ناب.
.
چند روز پیش موقع برگشت به خونه دَم بی آر تی دو روز متوالی،
دو نفر که یکیشون مسن و اون یکی فقیر به نظر می اومدن
ازم خواستن که براشون کارت بزنم و پولشو میدن.
حواسم نبود اون لحظه و از یکیشون پول هم گرفتم
ولی بعدا تا رسیدم خونه اسکناسی که بهم داده بود رو انداختم تو صندوق خیریه مادر
به نیت پولدار شدن اون و موفقیت خودم.
ازون طرف هم به اون یکی گفتم پول نمیخواد بدی به جاش برای آرزو کن
که به آرزوهام برسم.اون هم یه ایشاللهِ جاناً دلاً گفت که حسابی بهم چسبید.
و حالا امروز.
در حالی که پنجشنبه گذشته رفته بودم پاسپورتم رو تمدید کنم،
فرمی که پدر چند سال پیش برای گرفتن پاس واسه رفتن به کربلا برامون پُر کرده بود
رو تحویل دادم و گفتم اطلاعاتش یکیه.فقط آدرس خونمون عوض شده
و مقصدش واسه کربلاس که مال قبلانا بوده.موردی نداره؟ که اونا هم گفتن نه.
تو اون فرم به جای مقصد نوشته شده بود کربلا.
حالا امروز در حالی که همچنان منتظر گذرنامه ام هستم.،
پستچی برام برگ تردد اربعین آورده.
آدم مذهبی نیستم و نمیدونم خودمو.ولی دلم میلرزه ازین تقدیر.
مسلماً الان شرایطش نه به لحاظ مالی و نه به لحاظ زمانی با توجه به اینکه امتحان زبانم نزدیکه
نیست که من برم کربلا.ولی این برگه سبزِ دلبر که به دستم رسیده،
باعث شد من مصمم بشم که بعد از این امتحانا و کارها.،
اگر عمری بود حتماً برم پیش حسین جانِ مهربون.
کسی که جواب چند تا قطره اشکی که چند روز پیش بعد از دیدن برنامه مردمی که تو راه کربلا
خالصانه و با عشق هر چی در توانشون بود مهمون میکردن مسافرا رو، ریختم، رو اینطوری میده.
با وجود اینکه من تو دفتر پلیس +10 هم گفته بودم که مقصدم کربلا نیست.
حتماً میام پیست ای عزیز مهربون.
اگر عمری باقی بود اولین سفرم به سوی تو خواهد بود.
مشتاقم و بی تاب.

 


مرا چه شده.؟؟؟
در رحمت الهی بر من باز شده آیااا؟؟؟!!!
آخه الان سه چهار روزه
که پشت سر هم
سه تا از دوستای عزیزم (آقای پ، خانوم ن و آقای س)
که مدت ها ازشون خبری نبود،
و تقریبا از وفاشون قطع امید کرده بودم،
بهم زنگ می زنن و از خودشون خبر میدن
و احوالمو جویا میشن.
خلاصه که ناراحتی های تو دلم از دستشون
که بهشونم نگفته بودم رفع و رجوع شد
و کلی حس خوب دریافت کردم
چه خوبه دلت آروم باشه
و چه خوب تره که آدم هایی باشن که به یادت هستن


این روزا بیشتر درگیر اسباب کشی میباشیم
یکم هم زبان.
و طبق معمول یه کم هم تفریح چاشنی کار هس البته!
تحت تاثیر سختی های برخی اساتید گرام ام میباشم
که در راه رسیدن به این جایگاهی که الان دارن
بدونِ پول و پارتی و با هزار بی پولی کشیدن و مشقت
و کارهای سخت کردن،بالاخره به هدفشون رسیدن
و الان هم همون چیزی شدن که می خواستن
و دارن از زندگیشون حتی با همه مشکلاتی هم که هست
لذت میبرن.این باعث یه تلنگر مهم به من شد
اینکه من که با وجود بعضی مشکلات،
باز هم تو ناز و نعمت بزرگ شدم و همیشه امکانات درس خوندن
و فکر و ذکر راحت داشتن برام فراهم بوده،
چرا نباید الان برای رسیدن به هدف هام حتی صد برابر اون اساتید تلاش کنم؟


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها