محل تبلیغات شما

امروز با سَجول تو یونی رفتیم پیش استاد
یه کاری باهاش داشت.
منو که دید حالم رو پرسید و گفت چه می کنی؟
منم از قصدم برای شرکت تو آزمون زبان تو آذر ماه گفتم.
گفت آماده ای؟
گفتم بله.برام دعا کنید.
سجول گفت آماده اس.این رفتنیه.!
استاد گفت "خیلی مصمم عه".
شنیدن این کلمه همراه با لبخندی ملیح و دلنشین
اون هم از زبون استاد محبوبم.
قندی در دلم آب کردهااااااااا.
ای به قربان پیراهن سبزت که امروز پوشیده بودی
و بسیار به تو می آمد.

ادامه تصمیم های بزرگ

پیرهن سَبزَکی دلِ منو بُردی...

دلخوشی ها...نورها...

تو ,منو ,استاد ,محبوبم ,زبون ,قندی ,گفت آماده ,هم از ,دلنشیناون هم ,و دلنشیناون ,ملیح و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی مهتاب قایقی خواهم ساخت بادبانش همه عشق